سالها پیش در محله ی ما آقای ساداتی زندگی می کرد به نام میر حافظ مردی خوشرو مهربان و با ایمان ، او از راه روضه خوانی کسب روزی حلال می کرد .من در آن زمان معلم یکی از روستاهای مسیر جاده ی کلات بودم تازه از زیر چاقوی جراحی بیرون آمده و با پایی گچ گرفته آرام به مدرسه می رفتم آن روز هم مانند همیشه سرویس ایاب و ذهابم در جلو در منزل منتظر من بود، از خانه که بیرون آمدم فرزند پیغمبر را در جلو در دیدم خ,خانم,حافظ ...ادامه مطلب